MIME-Version: 1.0 Content-Location: file:///C:/27B3CAB9/110329Dory.htm Content-Transfer-Encoding: quoted-printable Content-Type: text/html; charset="us-ascii"
بر=
575;ی
۲۰ دقیق=
07;
ملاقات، ۲۰=
ساعت
طی مسیر میک=
606;یم
کمی=
;ته
گزارشگران
حقوق بشر-
خانهٔ گرم
مجید دری در
دومین روز از
بهار ۹۰ میزبان شما=
1585;ی
از فعالان
دانشجویی
بود، هر چند
که جای خالی
مجید، در گوش=
607;
گوشه این
خانه، تنها ب=
740;قانونی
و بیعدالتی
را به یاد می=
1570;ورد.
ماد=
;ر
مجید دری، با
دلتنگیهای
مادرانهاش=
8;
از تمام
پیگیریهای®=
0;
میگوید که د=
585;
مدت دو سال
گذشته برای
آزادی و یا
مرخصی او انج=
575;م
داده است. او
میگوید: «نم=
740;دانم
چرا با مجید
لج کردهاند.&ra=
quo;
گوش=
;ه
خانهای در
گوهردشت کرج=
48;
چشم مادر و
پدری دو سال
است که بر
چهارچوب در
خانه خشک شده
تا شاید قامت
پسرشان که دو
سال پیش به
جرم ستارهد=
75;ر
بودن، روانه
سلولهای زن=
83;ان
شد، بار دیگر
در چهارچوب
این در نقش
ببندد.
دو
سال است که
این خانه از
رنگ شعر مجید
خالی است. دو
سال است که
دانشجوی
ادبیات دانش=
11;اه
علامه، شعر=
07;ایش
را فقط توی
بند خوانده
است. دوسال
است که دل
مادر تنگ است =
1576;رای
یک دل سیر
دیدن پسرش.
چقد=
;ر
فاصله است از
کرج تا اهواز.
چقدر فاصله ا=
587;ت،
میان دل تنگ
مادری که جای
خالی پسرش را
هر روز بغض می=
8204;کند
در گوشه گوشه
خانه، تا شهر
کوچکی در
اهواز. بهبها=
606;.
مجی=
;د
دری، دانشجو=
40;
محروم از
تحصیل
دانشگاه علا=
05;ه،
عضو شورای
دفاع از حق
تحصیل، که پس
از انتخابات
پرمناقشه
ریاست جمهور=
40;
در سال ۸۸ به
بازداشت
نهادهای
امنیتی در آم=
583;،
و بیش از ۲۱ ماه
است که در
زندان به سر
میبرد،
نوروز امسال
نیز به مانند
سال گذشته، ح=
602;
استفاده از
مرخصی را بدس=
578;
نیاورد و در
زندانی در
جنوبیترین
نقطه ایران، =
587;الش
را نو کرد. تا
شاید این سال
برایش، سال ر=
587;یدن
به باور رهای=
740;
باشد. شاید.
خان=
;ه
مجید دری، در
دومین روز سا=
604;
=
1785;۰،
میزبان
دوستانی بود
که از دور و
نزدیک آمده ب=
608;دند
تا بگویند،
هنوز پس از
گذشت اینهم=
07;
ماه، اینهم=
07;
روز، اینهم=
07;
بازداشت و سر=
705;وب،
یادشان نرفت=
07;،
روزهایی را ک=
607;
مجید از زبان
آنها و برای
آنها، داد س=
578;ارهدار
بودن سر مید=
575;د.
روزهایی که ب=
575;
ستارهای بر
سینهاش،
دروغگویی
مسئولان را ب=
607;
رخشان میکش=
40;د
و در خیابان=
607;ای
این شهر، برا=
740;
مردم از ستار=
607;دارانی
میگفت که در =
1578;لویزیون
و در برابر
چشم میلیون=
07;ا
آدم، وجودشا=
06;
انکار شده بو=
583;.
و روزگار
تبعید، به
زندان کوچکی
در شهر بهبها=
606;.
مادر مجید می=
204;گوید:
«پیگیریها®=
0;
زیادی را
انجام دادیم
تا از تبعید
او جلوگیری
کنیم، به
دادستان گفت=
05;
که اگر مجید
را تبعید
کنید، من و
پدرش را
مجازات کردهR=
04;اید.
چرا که ما در
این سن و سال ن&=
#1605;یتوانیم،
هر بار ۲۰ ساعت، ط=
1740;
مسیر کنیم تا
بتوانیم ۲۰ دقیق=
07;
با مجید دیدا=
585;
داشته باشیم.&ra=
quo;
او
میگوید: «در
این رابطه قو=
604;هایی
هم به ما داده
شد، اما
بالاخره او ر=
575;
تبعید کردند.
در مهر ماه.»
پدر
مجید دری می=
711;وید:
«آخرین بار
ماد=
;ر
مجید، میگو=
40;د
که حتی از
تحویل دادن
کتاب به او
نیز خودداری
میشود. او می=
8204;گوید:
«همه امور
مجید باید با
هماهنگی
دادستان در
تهران باشد.
مسئولان
زندان بهبها=
06;
میگویند که
در مورد او ما
نمیتوانیم
کاری انجام
دهیم. باید از
تهران دستور =
583;اشته
باشیم.»
در
این دیدار، ه=
605;چینن
یکی از همبن=
583;ان
سابق مجید با
تعریف
خاطراتی از
او، ابراز ام=
740;دواری
کرد که وی نیز
هر چه زودتر
آزاد شده و به
جمع خانواده =
608;
دوستانش باز
گردد.
مجی=
;د
دری، دانشجو=
40;
محروم از
تحصیل در
تیرماه سال
وی
که بیش از یک=
1587;ال
در بند ۳۵۰ زندان
اوین نگهدا=
85;ی
شده بود، در
مهرماه ۸۹، برا=
40;
گذران ادامه
محکومیت خود
به زندان شهر
بهبهان تبعی=
83;
شد. پیش از او
ضیا نبوی، دی=
711;ر
دانشجوی
محروم از
تحصیل نیز به
زندان کارون
اهواز تبعید
شده بود.
مجی=
;د
دری، هماکن=
08;ن
بیش از ۲۱ ماه است
که بدون داشت=
606;
یکساعت
مرخصی در
زندان نگهد=
75;ری
میشود.
هم=
;بندان
مجید دری، در
مورد زمان
انتقال وی به
زندان شهر
اهواز و اجرا=
740;
حکم تبعیدش م=
740;گویند
که او در لحظه
آخر و در
هنگام
خداحافظی از
دوستانش، رو=
40;
پلههای بند
ایستاد و با
صدای بلند
شعری از شامل=
608;
را فریاد کرد.
گیر=
;م
که در باورتا=
606;
به خاک نشسته=
204;ام
و
ساقههای
جوانم از ضرب=
607;های
تبرهاتان
زخمی است
با
ریشه چه میک=
606;ید؟
گیر=
;م
که بر سر این
بام، بنشسته
در کمین پرند=
607;ای
پرو=
;از
را علامت
ممنوع میزن=
40;د
با
جوجههای
نشسته در
آشیانه چه می=
204;کنید؟
گیر=
;م
که میزنید،
گیرم که میب=
585;ید،
گیرم که میک=
588;ید
با
رویش ناگزیر
جوانه چه می=
705;نید؟