صدور
حكم قصاص چشم
و لاله گوش
قاضي با
مستشاران
دادگاه وارد
شور شده و به
اتفاق آرا
«حميد» را به
قصاص چشم چپ،
لاله گوش راست
و پرداخت ديه
محكوم كردند.
روزنامه
ابتکار: پسري
كه پنج سال
قبل در جريان
اسيدپاشي
اشتباهي پسر
جواني را كور
كرده، از سوي
دادگاه كيفري
استان تهران
به قصاص و
پرداخت ديه
محكوم شد. به
گزارش فارس،
بعد از ظهر 2
تير سال 84
مأموران كلانتري
190 مجيديه از
طريق مركز
فوريتهاي
پليس، از وقوع
يك حادثه
هولناك باخبر
شدند.
اهالي خيابان
گلستان به
مأموران پليس
گفتند با
شنيدن
فريادهاي
دلخراش پسر 22
سالهاي به
نام «داوود» در
جريان
اسيدپاشي به
صورت وي از
سوي يك مهاجم
ناشناس قرار
گرفتهاند كه
بلافاصله پسر
اسيدپاش را به
دام انداخته و
«داوود» را به
بيمارستان
رساندهاند.
با وجود تلاشهاي
پزشكان،
اسيد، بينايي
چشمهاي پسر
جوان را براي
هميشه از او
گرفت.
حميد (متهم)
ابتدا در
بازجوييها
انگيزه خود را
انتقامجويي
به خاطر تحقير
و توهين اعلام
كرد و گفت: در
دوران
دبيرستان از
سوي چند نفر
از همكلاسيهايم
مورد آزار و
اذيت قرار
گرفتم و بعد
از آن هم به
شهر ديگري نقلمكان
كرديم، اما
اين موضوع هيچوقت
از ذهنم بيرون
نميرفت و
دائم آزارم ميداد.
وي ادامه داد:
بنابراين با
هدف انتقام،
مقداري اسيد
تهيه كرده و
به محل زندگي
سابقمان برگشتم؛
دو شبانهروز
در پارك نزديك
مدرسه كمين
كردم و منتظر
نشستم تا
اينكه با ديدن
يكي از
همكلاسيهايم
به تعقيبش
پرداخته،
اسيد را به
صورتش پاشيدم.
البته مقداري
از اسيد هم
روي پاهاي
خودم ريخت.
اين در حالي
بود كه دو ماه
بعد از اين
حادثه، «داوود»
كه قادر به
حرف زدن نبود،
در شكايت مكتوبي
نوشت: من هيچ
شناختي از
«حميد» ندارم و
نميدانم چرا
اينچنين در
آتش خشم و
نفرتش سوختم و
زندگيام
تباه شد. حال
آنكه مطمئنم
او مرا اشتباه
گرفته است.
بنابراين
تقاضاي اشد مجازات
و قصاصش را
دارم.
بدينترتيب
متهم وقتي بار
ديگر تحت
بازجويي قرار
گرفت، نزد
بازپرس ادعا
كرد به خاطر
اختلاف حساب
قديمي،
اسيدپاشي
كرده است، اما
تحقيقات جنايي
حاكي از آن
بود كه شاكي و
متهم در گذشته
هيچ رابطهاي
با هم نداشته
و شناختي از
يكديگر
نداشتهاند.
در جلسه
رسيدگي در
شعبه 71 ابتدا
نماينده دادستان
با تشريح
كيفرخواست،
خواستار اشد
مجازات
قانوني براي
متهم شد. شاكي
نيز خواستار
قصاص عضو متهم
شد و گفت: من
نميدانم به
چه گناهي
قرباني اين
ماجرا شدهام،
اما در صورتي
كه متهم با
صداقت انگيزهاش
را بيان كند،
شرايط تغيير
خواهد كرد،
ضمن اينكه شرط
رضايتم بيان
حقيقت است و
بس!
در ادامه
دادگاه، متهم
گفت: شاكي يك
بار در كلاس
مرا حلقآويز
كرد و قصد
جانم را داشت.
او دائم مسخرهام
ميكرد و چند
بار هم به من
سوزن زده بود.
اما زماني كه
متهم با مدارك
مستدل مبني بر
اينكه هيچگاه
با شاكي
همكلاس نبوده
و آنها با هم 2
سال اختلاف
سني دارند، لب
به اعتراف
گشود و گفت: من
از فاصله دور
وي را ديدم و
قبول دارم كه
او را اشتباه
گرفتم!
با دريافت
آخرين
دفاعيات
متهم، در حالي
كه تلاش هيأت
قضايي دادگاه
براي صلح و
سازش بين شاكي
و متهم به
نتيجه نرسيد،
قاضي « نور
الله
عزيزمحمدي» با
مستشاران
دادگاه وارد
شور شده و به
اتفاق آرا
«حميد» را به
قصاص چشم چپ،
لاله گوش راست
و پرداخت ديه
محكوم كردند.